عنوان ندارد
عنوان ندارد

عنوان ندارد

وقتی

 وقتی ک خودت ُ حبس میکنی بین دغدغه هات ُ حتی به خودت اجازه ی فکر کردن نمیدی


     وقتی افکارت ثانیه به ثانیه هجوم میارن به مغزت , اما تو میجنگی باهاشون و بهشون اجازه ی     ورود نمیدی


     وقتی زور میزنی واسه رهایی اما بازم نمیتونی


     وقتی از این همه جنگیدن خسته ای


     وقتی روزی هزار بـ ـ ـار رو خودت خط میکشی


     وقتی تمام ِ تنهاییتُ با نسکافه و شکلات تلخ ـآی پی در پی پر میکنی 

                                 

                                                 و 


     حرفاتُ به سختی قورت میدی / حرفایی از جنس ِ هیچی و نمیدونم



وقتی 


وقتی 


وقتی





وقتی ک دیگه هیچی نیستی  !!

نظرات 4 + ارسال نظر
رضوان چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:25 ب.ظ http://safartanha.blogfa.com

وقتی ک ِ دیگه هیچی نیستی ُ همون قبلی هم نمیشی ../

امید دارم ؟ ندارم ؟

من حتی اینم نمیدونم

hamid چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:59 ب.ظ http://www.taranehonline.ir

ترانه آنلاین
t
a
r
a
n
e
h
o
n
l
i
n
e
.
i
r
فعلا
نیای سایت من نظر ندی بی خیال وبت میشم

تپل چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:24 ب.ظ

خیلی قشنگ مینویسی...
دیگه نگو هیچی:(

):)

آفتابگردون :) پنج‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:11 ق.ظ

تو خودت خالی از خود میکنی اینروزها
و من همین لحظه ها را پر از یاد تو
تو خود میخوری و من غصه میخورم
از برای نبودن ها و نیامدن ها
اما بدون این حرفها هم میتوان گفت
لمس هر لحظه از فراق مثل گرفتن یک مشت برف در سرمای سرد زمستان است
انگشتانت از سرما بسوزد و ...
برای گرمای اینروزها بیشتر بتاب
نترس
هنوز همان خورشیدی اما سوزنده تر و روح افزاتر :)
خورشید باش و بتاب
خور شید باش و خودت باش
بتاب و جان ببخش
خدا خودش میداند شاخه از مستانه باد است که در زیر سوزان آفتاب مستانه و با ناز میرقصد :)
تو بتاب مستانه اش با من

. . .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد