عنوان ندارد
عنوان ندارد

عنوان ندارد

جنگ ِ شبانه

دارم کاری نمیکنم / افکارم را جمع میکنم و در میان تاریکی ِ نفوذی گم میکنم / به دنبال مداد رنگی های کهنه ام میگردم تا بیاد بیاورم آخرین برگ کودکانگی ام را / پیدا نمیکنم / کرخت , پر از خالی خودم را به روی تخت می اندازم و هم آغوش با بی حوصلگی به صدای لرزش دستانم گوش میدهم .


و من همچنان " دارم کاری نمیکنم




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد