عنوان ندارد
عنوان ندارد

عنوان ندارد

درهم خمیده

آنگاه ک نتوانستی بیایستی ، برو ! / از کجا . به کجا .


/ غبار ِ لولیدن ِ نفس - به مثابه گردباد بر تن ِ رنجور ِ کویر - بر پهنه ی جان . /


زمستان ِ کویر ؛ رفتن خواهد .

رفتن باید .

رفتن باید .


رفتن باید .